دل نوشته های یک دل خسته | عاشقانه, اس ام اس , غمگین , احساسی , متن عاشقانه , متن ادبی , متن غمگین

۶ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

متن غمگین برای دل شکستگان

متن غمگین برای دل شکستگان


میدانم دیگر برای من نیستی اما دلی که با تو باشد این حرفها را نمی فهمد …
.
.
گاهی اونقدر خسته میشویم که خستگیمون در نمیشه ، “درد” میشه !
.
.
زنده ام نه ازجانی که مانده ، از استخوان های لجبازی که روی هم ایستاده اند !

ادامه مطلب...
۲۲ مهر ۹۲ ، ۱۶:۳۳ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دل نوشته خسته

اس ام اس عاشقانه جدید

اس ام اس عاشقانه جدید


روز همان شب است و شب همه ی روزهاییست که “تو” نیستی !
.
.
من بی تو تمام میشوم و با تو تمام !

ادامه مطلب...
۲۱ مهر ۹۲ ، ۱۲:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دل نوشته خسته

اسم عنوان مطلب با شما...

اسم عنوان مطلب با شما...

نمیدونم اسم عنوان رو چی بذارم ... بنا به عکس خودتون هر چی دوس دارین بذارین و بخونین ... عکسی که شاید توی این روزا کم یا زیاد دیده میشه


عشق, نفرت, نامردی, جدایی, حسرت, طلاق


حتی گاهی نیازی به سفر هم نیست، عشقت کنار دستته و از جون براش مایه میذاری ولی میبینی 2 روز بعد بغل کسی دیگه ست ...

ادامه مطلب...
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۲:۵۸ ۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دل نوشته خسته

عشق واقعی



ﻋﺸﻘﺖ ﺑﺎس ﺗﻮ ﺑﻐﻠﺖ ﺑﺎﺷﻪ و تو ﻣﺤﮑﻢ ﺗﻮ ﺳﯿﻨﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻓﺸﺎﺭﺵ ﺑﺪﯼ ﺗﺎ ﻧﻔﺴﺶ ﺑﻨﺪ ﺑﯿﺎﺩ ، ﺟﯿﻎ ﺑﮑﺸﻪ …
ﺩﻭﺭ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﭽﺮﺧﯽ ﻭ ﺑﭽﺮﺧﻮﻧﯿﺶ و ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ بچرﺧﯽ و ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ بچرﺧﻮﻧﯽ … ﺑﭽﺮﺧﯽ … ﺑﭽﺮﺧﻮﻧﯽ … ﺑﭽﺮﺧﯽ … ﺑﭽﺮﺧﻮﻧﯽ ﺗﺎ ﺳﺮ ﻫﺮﺩﻭﺗﺎﻧﻮ ﮔﯿﺞ ﺑﺮﻩ و ﭘﻬﻦ بشید ﺭﻭی ﺯﻣﯿﻦ و ﺑﻌﺪ ﭼﺸﻤﺎﺗﻮﻧﻮ ﺑﺒﻨﺪﯾﺪ و ﺩﻧﯿﺎ ﺩﻭﺭ ﺳﺮﺗﻮﻥ ﺑﭽﺮﺧﻪ … ﺑﭽﺮﺧﻪ … ﺑﭽﺮﺧﻪ …
ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ باشید ﮐﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺯﻭﺭﺗﻮﻥ ﺯﯾﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﺗﻮﻧﺴﺘﯿﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺭﻭ ﺑﭽﺮﺧﻮﻧﯿﻦ ؛ اونم دوﻧﻔﺮﯼ !!!

ادامه مطلب...
۱۱ مهر ۹۲ ، ۱۵:۲۲ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دل نوشته خسته

ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار

ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار

متن عاشقانه, متن جدایی, متن نامردی, متن نارفیق, متن قهر و آشتی


بگذار اگر اینبار سر از خاک برآرم
بر شانه ی تنهایی خود سر بگذارم

از حاصل عمر به هدر رفته ام ای ‌دوست
ناراضی ام اما گله ای از تو ندارم
ادامه مطلب...
۰۳ مهر ۹۲ ، ۱۲:۲۹ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دل نوشته خسته

بچه م سرش می رفت ولی قولش نمی رفت …

بچه م سرش می رفت ولی قولش نمی رفت …


شهدا , شهید , عکس شهید, وصیت نامه شهید


به مادر قول داده بود بر می گردد …
چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد لبخند تلخی زد و گفت :
بچه م سرش می رفت ولی قولش نمی رفت …


۰۳ مهر ۹۲ ، ۱۲:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دل نوشته خسته